امیدوارم لحظات خوبی در این وب سایت داشته باشید .....

نویسنده : عرفان قزلباش تاریخ : سه شنبه 8 مهر 1393

سخن از یکی هم رزمان شهید زین الدین...!!!

این داستان: ظرف های شب...

توی تداکرات لشکر، یکی دو شب بود میدیدیم ظرف های شام را یکی شسته،

نمیدونستیم کار کیه، یه شب مچش را گرفتیم،،،

آقا مهدی بود؛ گفت: من روزها نمیرسم کمکتون کنم،

ولی ظرف های شب با من......



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.




تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به عرفانی مي باشد.